سريال طنز وروشنگری
  حميد برنا حميد برنا

آغاز نشرات اکتوبر سال 2006

پيوست به گذشته

 

مناظرهء

کاکه تيغون وکاکه نقره

بخش هجدهم

سال دوم

 

    امروز  اوّل می 2008 مطابق به 12 ثور 1386 وروز بين المللی کارگران جهــان است، هوا قدری گرم شده ولی بازانهای وقفه ای مانع نشستن در بيرون ميشود.

هردو دوست در خانهء کاکه تيغون بعد از صرف نان چاشت به مناظره می پردازند:

کاکه تيغون: خو کاکه جان بگو که ده اوُ هفته کجا رفته بودی باز کدام جلسه داشتين؟

کاکه نقره: کاکه جان ده اوُهفته ده روز شنبه که 26 اپريل بود، سفير صاحبـــــــه کتی چن نفر وکيلای ولسی جرگه، که از کابل ده مونشن داوت ( دعوت) شده بودن، به اساس خواست يک افغان ما ده يک جای دِگه اوغانارام خاستن وباهـــــم ديدن کده وضمنن سفيره صاحبه گفت: که شايد يک نماينــــده گی سفارته ده مونشن بسازن، که همه گی خوش شدن، ده همــو روز چارساعت باد (بعد) يک جلسه دِگام ده همو تامير( تعمير) بود، از اوغانای حزبی، که ده آخرش موسيقی هــــم شد، از طرف يک جوان که خوب ميخاند.

کاکه تيغون: کاکه جان باز ده همو شو ده تلويزيون، مسکنيار يک نفر بنـــــــام نجيب پاشان آوال داده بود( خبر داده بود) که جلسه بخاطر 7 ثور از طرف اوغانای حزبی گرفته شده وسفيره صــاحبه هم ده اوُ شرکت کده بود، ای بچه که بری مسکنيار خبر داده بود همونيس که جلسه مسکنيـــــاره ده مونشن پيش ميبرد؟ روی شام پله ترازوی چرمی واری اس، که تو بريش کيستانام گفته بودی؟ جــــوابای مه بته، هم کيستانام باز يک دفه بخان که مه يادداشت کنم، کاکه جان.

کاکه نقره: کاکه جان اوّل هم کيستانه ميگم، باز دگه جوابای ته:

    کيست رويش ترازوی چرمی        باک اونيست زهرچه بی شرمی

    او دروغ ودغــــل همی گويد            ساختـــــــه بهر خويش دلگرمی

کاکه جان، اوبچه کاملن دروغ اتلا (اطلاع) داده، جلسه که سفير صاحبه داشت ساعت دوبجه بود، ده يک سالون همو تامير وده  جلسه حزبی ها و غير حزبی ها هم شرکت داشتن وساعت شش شام جلسه حزبی ها شروع شد که او جلسه هم بخاطر 7 ثور نبود، تصادفی همی روز شنبه، که مامولن مردم کار نمی داشته باشن، جلسات يا گردهمايا گرفته ميشه وبه روز 7 ثور تصادف نموده بود وکارد مخــالفين و منافقينه  دسته داده بود، اصــــــل گپ ايکه سفير صاحبه قطعن ده جلسه دومی شرکت نداشت، همه حزبيا بودن، که همی آوال برام، تا نيم جلسه شرکت داشت باز رفت.

کاکه تيغون: کاکه نقره جان، ای جلسه حزبياره به 7 ثور چه غرض وا ( آنهــــــا) خو از 7 ثور تجليل نمی کنن؟

کاکه نقره: ايتو گپ بود کاکه جان، وختيکه نوبت به يک اوغان مــــــا رسيد، که گپ بزنه، او گفت که امروز تصادفی 7 ثور اس، همو روزيکه حفيظ الله امين سر بخود، بدون فيصله کميتـــــه مرکزی، امر مارشه سر ارگ رياست جمـــهوری داد وبه قومـاندان هوايام امر داد که ارگه بمباران کُنه، داود خانه با تمام آل وبيتش کُشت، از راديويام اعلان انقـــــــلابه کد ورابرای زندانی شده ره که هيچ از گپ خبر نداشتن آزاد کد واوناره به گفته مردم ده عمل انجام داده شده قرار داد وپسانا خوده شاکرد وفادار تره کی جای داد و دگه يک تعـــــــــداد از ازای ( اعضاء) کميتـــــه مرکزی ره ده خارج بحيث سفير مقّرر ويکتعدادام زندانی ساخت به شمول سلطــــــان علی کشتمند، که بيچــــاره ره بسيار شکنجام کده بود، خلاصه ای که زمينای مردمام غصب کد، يک تعداد تجار ملی ره زندانی وپيسای شانه گرفت وتوسط حلقه نزديک خود صد ها فجايع وتجاوز کد که حتا يک دفه مردم تور خوردن وده کو بالا شدن وعليه انقلاب خلقی ها وپرچميا برخاستن.

يانی پلانای طرح شده امپرياليزمه تطبيق کد وگفت: اگه يک مليـــــــون نفرام بمانه ما کمونيزمه می سازيم، استاد خودام کتی بالشت خفک کد و شادروان ساخت وخلاصــــه تقريبن کل مردم اوغانستانه مخالف انقلاب ساخت.

به کمک امپرياليزم مجاهدين پيدا شد وده دوازده گروپ، پنج تنظيم شعيه وهفت تنظيم جهـــادی سنی ساخته شد، وضع وطن مـــا تا حال خوب نميشه، اينی بود مؤجز ومختصر ده مورد 7 ثور، دگای شه خود تان می فامين.

اينه همينجه ( همين جا) بود، که همو ُچغل خيست ( برخاست) وجلسه ره ترک گفت وهنـــوز گپـــــای اصلی ره اونفر که سر اتحاد واتفاق گپ ميزد نگفته بود وای خبررسان نشنيده بود که برآمد و حتمن از همونجه بری رفيق CIA خود زنگ زده وخبر ناقصه راست ودروغ رسانده، فاميدی کاکه جان؟

کاکه تيغون: بلی کاکه جان فاميــــــدم، چی آدمــــای بی شرمی پيدا ميشه، که هم ده ميخ ميزنه وهم ده نال( نعل)، خو کاکه نقره جان دگه چی گپاس ده وطن؟

کاکه نقره : کاکه جان توبخيالم که حالی نه راديو می شنوی ونه تلويزيونه می بينی؟

گپ بسيار کلان شده ده هشت ثور.

کاکه تيغون: ده هشت ثور چی شده، چرا؟

کاکه نقره: هشت ثور امسال به حساب مجاهــــــــدين شانزده سال از فيروزی ( پيروزی) شان تير شد وامسال شانزدهمين سالگرد روی کار آمدن خوده ميخاستن که تجليل کنن وبه گفته آغای بشر دوست، يکماه پيش ترتيبات امنيتی ره ده منطقه جشن ودورا دور لوژ تا به چندين کيلو متری گرفته بودن وده منطقه هيچ کسه اجازه داخل شدن ورفتنه نمی دادن ومردم بيچاره ره سر گردان ساخته بودن، ده همو روز 8 ثور که وزرا ووکلا همــــه گی ده لوژ شيشته بودن يک تانک که آغای کرزی کتی چپن وکلای خود ده فرقش شيشته بود، گارد امنيتی وگارد ملی ره ماينه ( معاينــه) کد ورفت ده لوژ، 21 فير توپ زده ميشه وسرود ملیـــام پخش شد، که يک دفه بدو بدو شد واوّل کرزی وگارد امنيتی دو پای داشتن ودوی پای دگام قرض کده چــــارترات گريختن، که آواز راکت انداز وترق وپرق مرمی هـــا زيات شد، چپن کرزيام از سر شانيش افتيـــــد ويک نفر گارد کومکش کد وده موتر شيشته گريخت، باد ازی گپ همه گی وارخطا وسراسيمه همی منطقه ره ترک گفتن وفراره برقرار ترجيع دادن، بخاطر چنـــــد فير مرمی، که از طرف پُشت مسجد عيدگاه، که بيست روزام زير چتر امنيتی گرفته شده بود، کلاه، لنگی وبوتای بسياری از وزرا، وکلا وجنرال هــا وعسکر ها از سر وپای شان افتيد وچند نفر زخمی ويک وکيل صاحب، يک طفل 10 ساله ويک نفر هندوی وطندار ما کشته شدن.

کاکه تيغون: کاکه جان ده وخت حمــــله دشمن بايد عسکرا ستر واخفــــا کنن وحق گريزه ندارن، چه عسکر وافسر چه قوماندان وچه سرقوماندان نظربه قانون نظامی که ميگريزه بايد محاکمه صحرايی شوه، مه همی گپه ده وختی که دوره مکلفيت عسکری ره تير ميکدم، فاميده بودم.

کاکه نقره: کاکه جان ده قانون امروزی نظـــــامی البته جان به سلامت بوردن، از پروت وسترواخفاء وبالاخر از دفاع کده اولتر اس.

کاکه جان مه ده همی باره 4 کيست آن گفتيم که ايتو عنوان داره:

چار کيستان مربوط به روز هشت ثور، تجليل از شانزدهمين سالروز هبوط افغانستان به سوی قهقرا

 

کيست آن شخصی که پس از فيرچه جانانه گريخت

چپن افتــــــــــــــاد زدوشش، چه شجاعانه گريخت

بخت ياری کــــد وترات به مـــــــوتر برسيـــــــــــد

لبخنــــــــــــــــدی به همه زد وچه مستانه گريخت

                          شخص دّوم که شکر لنگ بد، امّــــــــــا بدويد

                          او ته په تــــــولی کــد وخوب بُزدلانه گريخت

                          جان خـــــــــود را به سلامت بکشيد وگفتـــــا

                          هر که گفت که کجا شد،  بگو مردانه گريخت

شخص سوّم که به مســــوؤليت بد، از همه بيش

گفت امـــــــــری است ز الله وشتـــــابانه گريخت

نفر چـــــــــارمی مصؤن بمــــــاند در آنجـــــــــا

رو بگرداند زمــــــــردم، طرف خــــــانه گريخت

 

چند دقيقه هردو دوست ميخندند ودوباره کاکه نقره به صحبت خود ادامه ميدهد.

کاکه نقره: کاکه جان باز آغای کرزی، که ده مقر خود رسيدن، باد از نوشيدن يک قاوه ( قهـــــــوه)، بخــــــاطر آرام ساختن مردم اوغانستان يک بيانيه سه دقيقه ای داد: برادران هموطن، دشمنان مردم اوغانستان ميخواستند، سر ما حمله کنن، امّا ارگانهای امنيتی ما محل فير شانه کشف واز بين بردن، به هيچ کدام ما ضرر نرسيد ( يانی خودش ووزيرايش) شمـــا با اطمينان باشيد ( عوض اينکه بگويد مطمئن باشيد) .

کاکه تيغون: آفرينش، که اگه گريخت، بيانيه خو داد، که مردم آرام شون.

کاکه نقره:   مردم آرامی ره ده خوام نمی بينن، سبای همو روز، وکلا، جنــــــــازه مرحوم سمکنی ره بخاک سپردن، ده دارالامان، جائيکه پسان تامير نو شورا ساخته ميشه و دگه سبايش جلسه استيضاح ره تشکيل دادن که به افتضاح کشانيده شد وسه ارگان امنيتی ره خــــاستن، وزير دفاع ( عبدالرحيــــم وردک)، وزير داخله ( ضرار احمد مقبل) ورئيس عمومی امنيت مـــلی ( امرالله صالح) ، يک کد و دی  ده شورا بود که خر خاوند خوده گم ميکد.

کاکه تيغون: او شورا خو هموس که ملالی جـــــان جويا خوب نام سرش مانده بود، که بمو خـــــــاطر کشيدنش ازاونجه .

کاکه نقره: نی کاکه جان، ملالی جان کسان داخل همو جايه که گفته بود، اهانت کده بود.

دوباره هردو چندين دقيقه متواتر ميخندند وپياله ها را پُر از چای ساخته به مناظره ادامه ميدهند:

کاکه نقره: اولين کسی که جواب وکلای شورا  ره  از خاطر بی امنيتی منطقه داد، آغای وردک بود، که يک گپ راسته ده زنده گی خود گفت:

کاکه تيغون: چی گپه؟

کاکه نقره: او گفت که اگه هميالی همو آله ره، که کتيش ده تلاشی، فلزه ميافن ده جان مه پيش کنن، چونگ چونگ ميزنه، ای بخاطریس، که هميالی ده وجود مه بسيار چره موجود اس.

اينمی گپش درست بود، بخاطری که ده همو روزيکه ميخاست به هدايت ISI وسفارش  CIA بند درونته ره به پرانه، طياره داکتر نجيب بم ( بومب) انداخته وچره هايش ده جان او در آمد وتا حالی شکر لنگام اس، ای گپه دوسال پيش آغای لوی سارنوال ده لندن، ده گردهمايی اوغانا گفته بود.

دوباره هردو ميخندند وچند جرعه چای مينوشند وکاکه نقره ادامه ميدهد:

کاکه نقره: گپای وزير داخله چندان مزه دار نبود ونشنيدم، امّا امر الله صالح، رئيس امنيت ملی گفت: ما قبلن خبر داشتيم، بری رئيس جمهورام گفته بوديم ومحل فيره زير چتــــر امنيتی گرفته بوديم ( در اين صورت بائيست يک روز قبل محل تثبيت وعمليه کشف تحقق می يافت، تروريستهــــا دستگير واز وقوع حادثه جلوگيری بعمل می آمد، آنوقت با سر فرازی از اقدامات امنيتی به پارلمان وپيشگاه مردم گزارش ارايه ميداشتيد، چيزی که در قاموس پلانهای امنيتی مرحـــــــله کنونی سابقه ندارد، مديريت وپرسونل مربوط هم چنين کارايی مسلکی وشايسته گی لازم را با دريغ که ندارند) گپـــــای دگه آغای صالح چنين بود: ما چندی پيش يک نفره با کمر بند انتحاری گرفتيم، ويديويش پيش ما اس، اقرار کده وتاحالی به دار آويخته نشده (يعنی که مقامات قضايی وآقای کرزی تقصير دارند)، اختطاف کننده زن آلمانی ره گرفتيم، اقرار کده وتاحال زنده پيش ماس وبه دارآويخته نشده وازی رقم گپا زيات گفت، ده آخر استيضاح، از نماينده ها که به مشکل آرام می بودن پُرسان شد ( رای گيری شد) که اظهارات ای سه نفر مؤجه بود يانی، به اکثريت مطلق آراء جواب منفی بود.

با وجود همی گپ وختيکه بری سلب اعتماد رای گيری سِری – مستقيم ومخفی صورت گرفت، همی سه نفر برآئت حاصل کدن ووکلا پس گردن خوده خاريده رفتن ده مجلس فاتيــا خانی وبه گفته يکتن (شاگرد ها از ناکامی خود معترفند ولی معلمين واستاد هـــا که امتحان گيرنده استند به کامياب بودن شاگرد های تنبل اصرار می ورزند. )

کاکه تيغون: همی گپ وخلاص يا کدام گپ دگام شنيدی؟

کاکه نقره: بخاطری که وخت مه وتو کم اس، زود ، زود ميگم باز ميريم بخير جماعت خانه، ده روز پس از انفجار ده سه منطقه شار کابل ( گذرگاه پُشت باغ بابر شاه ، منطقه ارزان قيمت و تره خيل) باز طالبا حمله کدن  وچندين نفر با اطفــال ده اونجه کشته شدن، به قرار گفته BBC ده سلاح طالبا يورانيم هم موجود اس، ای ره دگه مالوم دار اونا ساخته نمی تانن، کدام دولت پُر قدرت اتومی بری شان می سازه، شهزاده ويليام ولی عهد دوم انگلستان به پيلوتی خودش توسط طيـاره به افغانستان آمد وبخاطر گرفتن مقام قوماندانی هــــوايی انگلستان تمرين کد و دگه گپا ايکه آغای بشر دوست با عمر خطاب صحبت داشت جالب اس ، بشر دوست ده جواب سوال آغای خطاب که چرا سپنتا وفرهنگ که از شورا سلب اعتماد شده بودن هنوزام ده وزراتای خود ميرند و بحيث وزير کار می کنند، آغای بشر دوست چنين گفت:  باد از سلب اعتماد اونا وقبول نشدن آن از طرف کرزی، وکلا اعتصاب اعلان کدن تا روزيکه اونا برطرف نشون.

امّا دوسه روز باد از اعتصاب کرزی، قانونی وچنــــد وکيل دگه ره خاست وبری شان گفت که ازهمی امروز به باد معاش تان از 45 هزار افغانی ماهوار به يک صـــدهزار افغانی ماهوار بلند برده ميشود، چند روز باد که از پيش شورا تير ميشدم ديدم، که شورا واز اس ووکلا همه شان آمدن.

کاکه تيغون:  يانی که ناف شانه چرب کده بود؟

هردو ميخندند وکاکه تيغون فکاهی وشعر ميخواهد.

کاکه نقره: همی که روز هشتم ثور که بگفته يک وطن دار ما از خارج بايد روز ماتم اعلان ميشد وشد خود همی فکاهی نيس؟ از همی روز، بدبختی مردم اوغانستان تا امروز که مستعمره 26 يا 37 کشور جهان اس شروع شد، خود همی گپ فکاهی بسيار درد ناک اس، بيا کاکه جان بريم جماعت خانه که نا وخت ميشه. يا الله

-----------------------------------------------------------------------------------------

بخشهای ديگر انشأالله در هفته های آينده. 


May 18th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان